پیشاتاریخ دانشگاه در ایران
مقصود فراستخواه
چکیده
دانشگاه در ایران گفتاری اجتماعی شده است. همهمه دانشگاه شهرهای ما را فراگرفته و دانشگاه مسئلهای جمعیتی شده است. پرسش از تاریخیت و اصالت یا وارداتی بودن ایده دانشگاه در ایران و مشروعیت نهاد دانشگاه بخشی از این مباحثه عمومی است. آیا ایده و تاریخ دانشگاه ایرانی از «هیچ» درآمده است؟ مطالعه حاضر، به روش فراتحلیل مطالعات قبلی نویسنده ...
بیشتر
دانشگاه در ایران گفتاری اجتماعی شده است. همهمه دانشگاه شهرهای ما را فراگرفته و دانشگاه مسئلهای جمعیتی شده است. پرسش از تاریخیت و اصالت یا وارداتی بودن ایده دانشگاه در ایران و مشروعیت نهاد دانشگاه بخشی از این مباحثه عمومی است. آیا ایده و تاریخ دانشگاه ایرانی از «هیچ» درآمده است؟ مطالعه حاضر، به روش فراتحلیل مطالعات قبلی نویسنده و دیگرمحققان، درباره تاریخیت دانشگاه در ایران با تأکید به برخاستن آن از یک پیشاتاریخ بحث میکند. دانشگاه امری اجتماعی بود، قبل از آنکه امری تاریخی بوده باشد. امر مادی در نشئت گرفتن ایده از اذهان دست داشت. ایده دانشگاه برخاسته از دگرگونیهای عینی بر روی زمین ایران در دوره پیشامشروطه بود و بستری برای جدال ایده شد. امر علمی در ایران جنبشی نوآئین در اذهان بود که از عینیترین و انضمامیترین امیال و خواستهها و تحرکات نوپدید جامعه ایرانی برخاسته است و برساخته شده است. این یکونیم سده کشوقوس داشت، پیش از آنکه هنوز تاریخ سالنامهای دانشگاه رقم بخورد. امور انضمامی مثل جنگ، بیماری واگیر، قحطی، ویرانی و نگونبختی بهعلاوه ترددها و مبادلات و شبکه اشیا و آدمها وارتباطات تازه بود که گروههایی از ایرانیان را به صرافت «فاعلیت شناسایی» این جهان و تصرف ذهنی و فنی در آن انداخت. آنقدر به نام دانش (بهمثابه نظام نوین معرفت) سخن گفتند تا لحظه زایش دانشگاه رسید. ضعف و قوتهای ایده دانشگاه و تاریخ دانشگاه ایرانی، هرچه هست یا نیست، لازم است در پیشاتاریخ آن نیز پیجویی شود.