زنان و دانشگاه در ایران
لیلا فلاحتی
چکیده
نگاهی اجمالی به مشارکت زنان در آموزش عالی در سراسر جهان نشان میدهد که از دهه 70 میلادی، حضور زنان در آموزش عالی روند افزایشی به خود گرفته و در ایران نیز، با اتخاذ سیاستهای توسعه عدالت آموزشی، با رشد معناداری مواجه بوده است. روند روبهرشد مشارکت زنان در آموزش عالی ایران در دهه 80 شمسی، ایده زنانه شدن آموزش عالی را مطرح کرده بود، در ...
بیشتر
نگاهی اجمالی به مشارکت زنان در آموزش عالی در سراسر جهان نشان میدهد که از دهه 70 میلادی، حضور زنان در آموزش عالی روند افزایشی به خود گرفته و در ایران نیز، با اتخاذ سیاستهای توسعه عدالت آموزشی، با رشد معناداری مواجه بوده است. روند روبهرشد مشارکت زنان در آموزش عالی ایران در دهه 80 شمسی، ایده زنانه شدن آموزش عالی را مطرح کرده بود، در حالیکه ارزیابی دستاوردها پس از دو دهه، بیانگر وجود نابرابریهای جنسیتی پایدار در سطوح مختلف آموزش عالی است. هدف پژوهش حاضر بررسی سهم زنان در پستهای مدیریتی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است و دادهها از طریق پرسشنامه توزیعشده بین مدیران زن وزارت علوم در سال 1400-1399 جمعآوری شده است. تحلیل یافتهها نتایج نشان میدهد که سهم زنان در موقعیتهای مدیریتی کمتر از 10 درصد است و در عین حال، با سقف شیشهای دوجداره روبهرو هستند. در لایه اول این سقف، سهم اندک زنان در ردههای علمی، اعم از دانشیاری (15 درصد) و استادی (5 درصد)، باعث شده است که آنها فرصت دستیابی به موقعیتهای مدیریتی بالاتر را، که نیازمند برخورداری از مرتبه استادی و دستکم دانشیاری است، نداشته باشند. این فرایند بازتابی از مفهوم خطوط لوله دارای نشتی در ساختار آموزش عالی ایران است که براساس آن، زنان در فرایند ارتقا دچار ریزش میشوند و سهم کمتری در مراتب بالاتر علمی دارند. در لایه دوم سقف شیشهای، سهم پرتعداد زنان در سِمَتهای مدیریت گروه و معاونت دانشکدهها (97 درصد) و سهم اندک در سِمَتهای معاونت و ریاست دانشگاه (3 درصد) بیانگر نابرابری جنسیتی در موقعیتهای مدیریتی است. یافتهها نشان دادند که در مجموع، 97 درصد از پستهای مدیریتی زنان به درون دانشکدهها محدود میشود و موقعیتهای خارج از آن برای زنان محدود و ناچیز است. به عبارت دیگر، گذرگاه دانشکدهها برای عبور زنان مسدود است و در عین حال سقف شیشهای دوجدارهای بر فراز پلکان مدیریتی آموزش عالی استوار است.